ارسال شده در شنبه 15 تير 1392برچسب:, - 18:8
دریا دریا سکوت هدیه من شد
.
.
.
میدونی چِـــــــرا؟
چون همه میخواستن صدای فریادمو نشنی...
تـــــمام آدمهـ-_-_ا
....اگـر تـ...و
هیچـکدامشان نباشی
.....فقط مرا تنها تر میکنن
این دلنوشته ها
نه ..نه ببخشید
..این درد نوشته ها
نه دلنشین اند نه زیبا
اینها فقطـ
یک مشتـ-_-_
حرف زخم خورده ی بغض دارند
این روز ها ..
انقدر شکسته ام
که.....
عصا به دست راه میرود دلم
مثل ساحل آرام باش
تا دیگران
مثل دریا
.....بی قرارت باشند
این روز ها حالم مانند ..
دایره ایست
که..
هیچ
گـ و شـ ـه اش
دنج نیست
خوابید
بدون شب بخیر
شاید میدانست بی او
هیچ ساعتی از
زندگیم بـ ـه خیر نیست
رفـ ـت ؟؟!!
خوب به درک
فقط بهش بگین
کاری میکنم
حسرت
حسرت
.........
کسی که کنارمه رو بخوره
و حالم
....هوای بعد از باران بهاریست
نفس بکش
پُــ ــر میشوی از سکوت
نظرات شما عزیزان:
که باید!
وباید!
وباید!
قورت داد!